Latest update فروردین ۲۲ام, ۱۳۹۷ ۱۰:۰۹ بعد از ظهر
آبا ۱۲, ۱۳۹۴ مدیر سایت اخلاق در سیاست, نوشته های من ۰
بسمه تعالی
اخلاق در سیاست شماره ۷
فرهنگ تملّق و چاپلوسی:
بدون شک یکی از نشانه های رشد و تعالی جامعه، وجود و حاکمیّت فرهنگ عزّتنفس، مناعتطبع، حقّبینی و حقیقتمحوری، واقعبینی، نقّادی، شهامت و شجات است. چنانکه علامت انحطاط و ابتذال فرهنگی جامعه، گسترش روحیه حقارت، ذلّتپذیری، قدرتمحوری، چاپلوسی، تملّق و مداحّی میباشد.
در جامعه ای که تمامی گویندگان، نویسندگان، اربابان جرائد و مدیران تریبونها، سخن و نوشتار خود را با مدح و ثنای اولیاء امور و صاحبان منصب و قدرت و یا دارندگان ثروت و موقعیّت اجتماعی، آغاز کرده و به پایان میرسانند، و همواره در راستای جلب رضایت و تأمین منویّات آنان، حرکت میکنند، در آن جامعه، کمترین نشانهای از عزّت و سربلندی، شرافت و بزرگواری، فضائل و کمالات انسانی و الهی مشاهده نمیشود، بلکه چنین مجتمعی در حضیض انحطاط، سقوط و ابتذال به سر میبرد.
نفاق پروری:
در جامعه ای که فرهنگ تملّق و چاپلوسی و مدح و ثنای اربابان قدرت و منصب حاکم است، اکثر مردم برای امرار معاش و ادامه زندگی خویش ناچارند خواسته یا ناخواسته به چاپلوسی و دریوزگی تن دهند و فرصتطلبان از این فضا نهایت بهرهبرداری را کرده و شبانهروز به تملّق و چاپلوسی، تعریف و تمجید مسئولان میپردازند، و از این پلّکان مناسب به مقامات و درجات بالا دست یافته و ثروتهای کلان به تیول خود در میآورند. یکی از خواّص و لوازم لاینفک چنین جامعهای، رشد و گسترش فرهنگ نفاق و دورویی و کساد شدن بازار صداقت، راستی و اخلاص است. چرا که اولیاء امور با چنین فضیلت اخلاقی نسبتی و گرایشی ندارند. از این رو، هر که بخواهد در جامعه بماند و از او نام و عنوانی مطرح شود و به نان و نوایی برسد، چارهای جز دعاگو بودن و مدح و ثنای مسئولان ندارد. و جالب آنکه به مجّرد افول کردن ستاره اربابان قدرت، تمامی متملّقان و فدویان و صاحبان منصب، راه بازگشت را پیموده و به سرعت در جرگه منتقدان و مخالفان مسئولان در میآیند و اسرار پنهان و ناگفتههای دوران سیاه و تاریک حاکمیّت آنان را بازگو مینمایند.
ارکان فرهنگ چاپلوسی:
چنین فرهنگ و فضای فرهنگی–سیاسی جامعه دارای ارکان و شاخصههایی است:
در تاریخ میخوانیم که فرعون، خود را هدایتگر جامعه بشری معّرفی کرد، سپس عنوان «رّب اعلی» بر خود نهاد و سرانجام، رسماً اعلام کرد که «من به جز خود الهی را نمیبینیم».
ثمرات تلخ چاپلوسی:
پیدایش و گسترش فرهنگ تملّق و چاپلوسی و مدح و ثناگویی مسئولان، آثار سوء، ثمرات تلخ، بلکه خسارات و فجایع جبرانناپذیری را برای جامعه در بر خواهد داشت و از آن جمله:
الف: پنهان ماندن نواقص و ضعفهای مسئولان و گسترش و افزایش فوقالعاده آن، به دلیل طرح نشدن و از بین رفتن روحیه نقّادی و نقدپذیری.
ب: مبتّلا شدن مسئولان به کبر، غرور، خودپسندی، خودمحوری، و وارد شدن در عالم تخیّل و توهّم که همه خوبیها، کمالات، حقایق را در انحصار خود قرار داده و هرکس کمترین شک و تردید یا نقد و اعتراض به آنان داشته باشد، او را باطل محض، منحرف، کافر، مفسد و واجبالقتل و مهدورالمال میدانند.
ج:گسترش و حاکمیت فرهنگ نفاق و دورویی، و از میان رفتن صداقت، خلوص، وفا و صمیمیت.
د: رخت بربستن همه کمالات، فضیلتها از چنین جامعه و ملّت.
ه: و در نتیجه، در سراشیبی سقوط و انحطاط قطعی و حتمی قرار گرفتن آن ملّت و حکومت میباشد.
پیشوایان دین و تملّق و چاپلوسی:
سیره عملی پیشوایان دین:
در زندگی نورانی و پربرکت رسول اکرم(ص) و ائمه طاهرین(ع) هیچگونه اثری از چاپلوسی، تملّق و ستایشگری مشاهده نمیشود، بلکه همواره در برابر چنین افرادی با شدّت برخورد میکردند و پیوسته مردم را به حفظ و حراست از عزّت، سربلندی، کرامت نفس، توصیه میفرمودند. ما در اینجا به چند نمونه اکتفاء میکنیم:
برخورد پیامبر (ص)با پایبوسی:
ابوذر غفاری ره میگوید: «روزی دیدم سلمان و بلال وارد بر پیامبر میشدند. سلمان، خود را به روی پای آن حضرت انداخت و شروع کرد آن را بوسیدن، پیامبر(ص) او را از این کار نهی کرد، و سپس فرمود: ای سلمان! با من رفتاری که عجمها نسبت به سلاطین خود میکنند، انجام ندهید، من بندهای از بندگان خدا هستم، میخورم آنچنان که سایر بندگان میخورند، مینشینم آنچنان که سایر بندگان مینشینند». ( بحار ۷۶/۶۳)
دنیاپرست تو را نصیحت نمیکند:
در روایتی آمده است که «منصور دوانیقی نامهای به عبدالّله پسر امام جعفر صادق(ع) نوشت که چرا مانند سایر مردم به زیارت ما نمیآیی؟ عبدالّله در پاسخ گفت: ما چیزی از دنیا نداریم که برای از دست دادن آن از تو بترسیم، و نزد تو چیزی از آخرت وجود ندارد که بدان امیدوار باشیم! منصور جواب داد: ای عبدالّله! بیا با ما باش تا ما را نصیحت کنی، عبدالّله گفت: کسیکه دنیا را میخواهد تو را نصیحت نمیکند و کسی که آخرت را میخواهد با تو همراه نمیشود. (المنهج القویم لتعلم لغه القرآن الکریم ۳۹)
تواضع و فروتنی پیامبر (ص):
مرحوم صدوق از امام رضا(ع) نقل میکند که پیامبر(ص) فرمود: «من تا هنگام مرگ از پنج چیز دست برنمیدارم: روی زمین با بردگان غذا خوردن، بر الاغ سوار شدن، و بز را با دست خود دوشیدن و لباس پشمینه پوشیدن و به کودکان سلام کردن، تا آنکه بعد از من سنّت شود». (سنن النبی(ص) علامه طباطبائی ۴۲)
نمیگذاشت کسی پیاده باشد و او سواره:
در کتاب مکارمالاخلاق آمده است که رسول خدا(ص) هنگامی که سواره بود، نمیگذاشت کسی پیاده با آن حضرت حرکت کند، یا او را با خود سوار میکرد و چنانچه قبول نمیکرد، میفرمود: تو جلوتر برو در فلان جا منتظر من باش». (همان ۵۰)
مرگ بهتر از ذلّت است:
امیرمومنان علی(ع): مرگ، بهتر از تن به ذلّت دادن و به اندک ساختن بهتر از دست نیاز به سوی مردم داشتن است. اگر به انسان نشسته در جای خویش چیزی ندهند، با حرکت و تلاش، نیز نخواهند داد …» (نهج البلاغه حکمت ۳۹۶)
دستبوسی و پایبوسی:
اگر چه در میان بعضی اقوام و ملل مانند ایرانیان قدیم پایبوسی و دستبوسی سلاطین و پادشاهان مرسوم بوده است و دستبوسی علما و روحانیت نیز، عادتی است در بین دینداران سنتّی، ولکن در مورد پایبوسی چون در تلقّی عرفی از این عمل، نوعی کرنش و خضوع در حدّ ذلّت و خواری است، برای احدی حتّی پیامبران و ائمه هدی(ع) جایز نیست، همانطور که در روایت سابق از پیامبر(ص) نقل کردیم که سلمان و بلال را به شدّت از این عمل نهی فرمود.
امّا دستبوسی، نسبت به اربابان قدرت و مسئولیّت، چون هیچگونه توجیهی به جز خضوع در برابر قدرت و مکنت آنان ندارد، آن هم قطعاً جایز نیست زیرا مستلزم ذلّت و خواری انسان میباشد، و امّا در مورد علمای اسلام و سادات و به طریق اولی پیامبر اکرم(ص) و ائمه هدی(ع)، در میان علماء مورد بحث است که ما نقل مرحوم محدّث قمی اکتفا میکنیم:
«از موسی بن جعفر(ع)، نقل شده است که نباید سر و دست کسی را بوسید مگر رسول خدا(ص) یا کسی که به قصد رسول خدا بوسیده شود، در تبیان آمده است که «من ارید به رسول الله(ص)» مقصود ائمه(ع) است اجماعاً و امّا غیر آنها از سادات و علماء مورد اختلاف است. هر چند کسی که فتوا به حرمت بدهد را ندیدم، و بعض محققین گفتهاند: شاید مراد از «من ارید به رسولالله(ص)»، ائمه معصومین(ع) باشد چنانکه از حدیث آتی استفاده میشود، و احتمال دارد شامل علماء بالله که عامل به علم خود بوده و مردم را هدایت میکنند و قول آنان با فعل آنها مطابقت دارد، بشود. چون علماء حقّ، وارثان انبیاء میباشند، پس بعید نیست که داخل دائره «من ارید به رسولالله(ص)» بشوند … و از علی بن مزید صاحب سابری نقل شده است که وارد شدم بر امام صادق(ع)، و دست او را گرفته و بوسیدم، آن حضرت فرمود: بدان که این کار صحیح نیست مگر در مورد پیابمر (ص) یا وصّی او، این دلالت میکند بر ممنوع بودن بوسیدن دست غیر از معصومین(ع)، ولکن این خبر با اینکه مجهول است، صراحت در حرمت نداشته و ظاهر آن کراحت این عمل میباشد». (سفینه البحار ۲/۴۰۳)
چنانکه گفته شد، این سنّت بین مردم و سلاطین بوه است،
فردوسی میگوید: «چو نزدیک شد رستم شیرزاد برفت و روان دست او بوسه داد»
و «بپرسید و بر دست او بوسه داد ز دیدار آن خوب رخ گشت شاد»
سعدی میگوید: «اگر بوسه بر خاک مردان زنی به مردی که پیش آیدت روشنی»
و صائب میگوید:
«دست و پای باغبان بوسیدن از دون همتی است سعی کن تا با کلید، این در برویت وا شود».
علی (ع) و ستایشگران:
روزی، گروهی از مردم در حضور امیرمومنان(ع) از او مدح و ستایش کردند، آن حضرت فرمود: «بارخدایا تو مرا از خودم بهتر میشناسی، و من خود را بیشتر از آنان میشناسم، خدایا مرا از آنچه اینان میپندارند نیکوتر قرار ده، و آنچه را که نمیدانند بیامرز». (نهج البلاغه حکمت ۱۰۰)
همان حضرت در هنگام ورود به مدائن، آنگاه که جماعتی از مردم اطراف مرکب آن حضرت به خوشحالی و پایکوبی پرداختند، فرمود: بروید، این کار شما باعث ذلّت و حقارت شما و کبر و نخوت مسئولان خواهد شد».
امام خمینی ره و ستایشگران:
رهبر کبیر انقلاب اسلامی بارها نسبت به اظهار چاپلوسی و تملّق و یا مداحّی و ثناگویی و یا اغراق و مبالغه در مورد خود ابراز نگرانی و ناخرسندی میکرد، از آن جمله:
رسول منتجبنیا (زادهٔ ۲۲ تیر ۱۳۲۴ در شیراز)، سیاستمدار اصلاحطلب، مجتهد ایرانی، قائممقام و از اعضای مؤسس حزب اعتماد ملی، عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز و مدیر گروه فقه و اصول دانشگاه شاهد است. منتجبنیا نماینده سه دورهٔ اول مجلس شورای اسلامی، رئیس کمیسیون دفاع مجلس سوم، نماینده امام خمینی و رئیس سازمان عقیدتی سیاسی شهربانی کل کشور، مشاور رئیسجمهور در دولت خاتمی، قائممقام ستاد قرارگاه خاتم و ستاد کل پدافند، عضو حزب جمهوری اسلامی و نماینده خامنهای در انجمن اسلامی معلمان بودهاست.
مرد ۲۹, ۱۳۹۴ دیدگاهها برای اخلاق در سیاست شماره ۵ بسته هستند
مرد ۱۷, ۱۳۹۴ دیدگاهها برای اخلاق در سیاست شماره ۲ بسته هستند
خرد ۱۵, ۱۳۹۴ دیدگاهها برای اخلاق در سیاست شماره ۴ بسته هستند
خرد ۰۵, ۱۳۹۴ دیدگاهها برای اخلاق در سیاست شماره ۳ بسته هستند
تیر ۲۴, ۱۳۹۶ ۰
ارد ۰۸, ۱۳۹۶ ۰
آذر ۱۱, ۱۳۹۵ ۰
مرد ۲۰, ۱۳۹۵ ۰